رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

چهار شنبه سوري مباركككككككككككك

                       بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم     ...
9 فروردين 1391

کنجد مامان

عزیز دلم کنجد مامان عاشقتم دوستت دارم مامان. نمی دونی چقدر از اومدنت خوشحالم. بلاخره اومدی عزیز دلم؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیزکم من این ماه اصلا فکرشم نمی کردم که شما بیایین پیشم. گفتم اصلا دکتر هم نمی رم. تازه با بابایی و خاله پریسا و خانواده اش رفته بودیم شیراز و سپیدان!!!! کلی هم اونجا ورجه ورجه و برف بازی کردم. کلی از پله های دروازه قران بالا پایین رفته بودم و ...... بعدشم که اومدم اهواز خاله صفیه و خاله اعظم مهمونم بودن. مهمون داری هم کردم. عزیزم اصلا نمی دونستم شما اومدین تو دلم . الهی قربونت بشم اگه به اصرار خاله مژگان نبود اصلا بی بی چک نمی زاشتم ولی وقتی بعد از ظهر به بابایی گفتم خاله مژگان می گه بی بی بزار اونم اصرار کرد رفت بی بی چک گرفت...
2 فروردين 1391

حبه انگور 8 هفته ي من

الهيييييييييييييييي مامان قربون كنجد خودم بشه الان تو ٨ هفته اي.  4 شنبه رفتم سونو شدم شكر خدا ضربان قلب كوچولوتو دكتر ديد جنين رو هم بهم نشون داد عزيز دلم الان اندازه ي يه حبه انگور هستي همون موقع كلي خدا رو شكر كردم. بابايي بيرون مطب منتظرم بود رنگش عين گچ سفيد شده بود تا وقتيكه من اومدم بيرون بهش لبخند زدم خيالش راحت شد بعدشم شب با ذوق نشسته بود عكس سونوتو  نگاه مي كرد معلوم بود تو دلش داره قربون صدقه ات مي ره مامي جون. گلم مقاومت كن تا بيايي تو بغل ماماني اين عكس سونوته عشقم: ...
2 فروردين 1391
1